*باران بهاری*
کی گفته روضه را فقط باید در هیئت شنید و گریست؟
میتوان در حال انجام کارِ خانه
گوش را به روضه سپرد و دل را گریاند.
پ.ن: این روزها، هنگام خانه تکانی و دل تکانی، یادی هم از "مادر" کنیم...
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
اهل این شهر نبود. مسافر بود. نگاهی به دختر جوان انداخت و با لبخند گفت: آدم شما رو میبینه حس خوبی پیدا میکنه. دختر جوان با تعجب پرسید: چطور؟ با شعف خاصی جواب داد: شما مثل نگین میمونید میان زنان این شهر. حس خوشایندی همراه با غرور به دختر دست داد. به اشتباه این خوب بودن را به خودش نسبت داد و از حرف زن مسافر تعجب کرد. اما بلافاصله به فکر فرو رفت و دنبال علت حرف زن گشت. و رسید به چادر مشکی ای که به سر داشت. تازه منظور زن مسافر را فهمید. فهمید عزتی اگر هست، از سیاهی چادرش است و از ایمانی که در دلش کاشته اند. یادش افتاد هرچه عزت هست، از اوست که صاحب عزت است. و یادش افتاد: چه بسیار حسن هایی از او بر سر زبان هاست که او اهل آن نیست.
*من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا*
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
دلخوشم به اینکه اگر ما روسیاهان را به حریمت راهی نیست
همنشینانی نصیبمان کردهای که راهشان به کوی تو مستقیم است؛
و به رسم زیارت و رفاقت
دلشان در هوای حریمت
یاد دوستان را از یاد نمیبرد.
دلم تنگ زمستانی است که گرمای مهر شما یخ وجودم را آب میکرد.
پ.ن: عکسها یادگار دوستی است با ذوق و قدیمی و صمیمی. یکی از همانهایی که راه دلشان مستقیم است.
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
نمیدانم این کتاب از کجا سر و کله اش در کتابخانه مان پیدا شده!
داشتم دنبال کتابی می گشتم که هم قدری ادبی باشد و هم داستانی و آموزنده، که به آن رسیدم. از زمانی که تعریف و تمجید نوشته های جلال آل احمد را در کتاب های ادبیات دوران دبیرستان می خواندم، با خودم فکر می کردم که باید حتما کتاب هایش را بخرم و بخوانم. اما از آنجا که آدم کتاب خوانی نبودم، هیچوقت این آرزویم محقق نشد. الان هم که این کتاب قدیمی 175 ریالی را در کتابخانه یافته ام، ابتدا با تردید شروع کردم به خواندنش تا ببینم حال و هوایش مناسب حال و هوایم هست یا نه. حالا که با اشتیاق خواندنش را ادامه می دهم، بد جوری صفحه های سفید میان کتاب حالم را می گیرند. مثل این می ماند که یک کتاب را چند صفحه درمیان بخوانی! باز جای شکرش باقی است که سفیدی صفحه ها فقط اوایل کتاب است و به باقی کتاب سرایت نکرده است.
سفرنامه جالبی باید باشد. حداقل چیزی که خواندن آن در پی خواهد داشت، مقایسه شرایط و امکانات سفر (آن هم از نوع حج واجب) در 50 سال پیش نسبت به زمان حال است.
اما چیزی که فرق نکرده، سودهای کلان پادشاه عربستان از درآمد حاصل از حج است که اصلا تغییری نکرده.
پ.ن: انشاءالله اگر فرصت کنم در یادداشت های بعدی قسمتهایی از کتاب را خواهم گذاشت.
یک لیوان آب خنک
پس از یک نیمه روز تشنگی.
چه گوارا کرد آب را نام شما
"سلام بر حسین(ع)"
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
باز هم فاصله میان "خواندن" و "اجابت" را نفهمیدم.
از امروز به شمارش لحظهها مینشینم
به امید روزی که نمیدانم به آن میرسم یا نه.
و هنوز
به نگاه پر عطوفت و دست کرمتان چشم امید دارم.
شاید این بار قرار است انتظار به سرآید...
بعدانوشت: این بار هم قرار به سرآمدن انتظار نبود.
یادتان
دوباره
"دل"
می برد...
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
دیر زمانی است که دشمنانِ بیدار، با هیپنوتیزم فضای مجازی بسیاری از ما را آرام آرام به خوابی عمیق برده اند. اما در این میان هستند کسانی که از ابزارهای دشمن علیه خودشان استفاده می کنند و با تلاش در جبهه فرهنگی و اعتقادی، سعی در تطهیر این فضا دارند.
بعد از شنیدن خبر تاسف بار تکرار اهانت اهالی کفر به پیامبر رحمت "حضرت محمد صلی الله علیه و آله"، خبر تشکیل کمپین "من عاشق محمدم" در پاسخ به این اهانت بزرگ، جان تازه ای به هر مسلمان دوستدار پیامبر می دهد؛ و افزایش چشمگیر افرادی که به این کمپین می پیوندند، شوق و انگیزه وحدت و حمایت از اسلام عزیز و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را مضاعف می کند.
محکوم کردن هرگونه اهانت به اسلام و پیامبر اسلام و سایر ادیان الهی، و حمایت همه جانبه و آشکار از اسلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله، حداقل کاری است که می توانیم به عنوان یک مسلمان انجام دهیم. شاید قبول افتد و ذره ای در مقابل آل الله انجام وظیفه کرده باشیم.
لینک کمپین: "من عاشق محمدم"
(http://instagram.com/p/x3uhLKGcPv)
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»
نمیتوان از شما گفت.
ناگفتهها را باید از زبان زینب (سلام الله علیها) شنید.
باید با او همراه شد و شنید و نگریست.
دل نوشت: آرزو داشتم زائرت شوم، که حسرتش بر دل ماند. اما میهمان امام حاضرم کردید تا...
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللّهم عجل لولیک الفرج»